حاج ملا هادی سبزواری
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۱۸ ب.ظ
دهید شیشه ی صهبای سالخورده به دستم
کنون که شیشه ی تقوای چندساله شکستم
کتاب و خرقه و سجّاده ، رهن باده نمودم
به تار چنگ زدم چنگ و ، تار سبحه گسستم
فتاده لرزه بر اندام من ، ز جلوه ی ساقی
خدا نکرده مبادا ، فتد پیاله ز دستم
مرا به گُل چه سر و کار ؟ کز تو بشکفتم دل
مرا به باده چه حاصل ؟ که از نگاه تو مستم
به خود چو خویش بگویم ، توئی ز خویش مرادم
اگر چه خویش پَرستم ، ولی ز خویش به رَستم
نداشت کعبه صفایی به پیش درگهش اسرار
از آن گذشتم و احرام کوی یار _ ببستم
۹۳/۰۱/۰۶