قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

گاهی‌وقت‌ها که باید در وصف ِاحوال بهار‌های مختلف بنویسم، در اندیشه ی تحوّل فرو می روم، به خصوص در چگونگی این انقلاب‌های طبیعی که شگفتی‌ساز است.

مثلا همین آمد‌و‌شد فصل‌ها !

زمستان را نظاره کن، آفتاب طلوع می کند هر روز، امّا، توان ترمیم زخم‌های فصل سرما را ندارد، و در‌نهایت، مغلوب سوز طاقت فرسایش می شود و غروب غم‌انگیز، پایان‌بخش طلوع کوتاه، سرنوشت خواهد بود.

برآمدن‌و‌خفتن، قانون طبیعت است، برای همه‌ی فصل‌ها و برای همه‌ی خورشیدها، امّا، طلوع و غروب، در زمستان، حال دیگری دارد.

تو چه میدانی طوفان درون خورشید را در آن ایّام!  

آیا تا به حال به چرایی طلوع سردش، در آن یخبندان ، گلایه کرده ای؟

بعید می دانم.

می بینی، حتی در زمستان نیز، تابش آفتاب لازم است، حتی اگر از سوز سرما به خود پیچی !

پس، به تدبیر مردان آفتابی، گلایه مکن، که ایشان، بهتر می دانند، مصلحت زمان و زمانه را !

نباید نا امید بود، باید مدام تابید، امیدوارانه تابید، بدون منّت، مثل خورشید طبیعت، حتّی اگر بدانی که سوز زمستان، سرد خواهد کرد گرمای وجودت را !

به طبیعت دوباره بنگر

خورشید مدام می تابد، حتی در سرمای طاقت فرسای فصل یخبندان !

هیچگاه دیده ای نا امیدی خورشید را ؟

و این راز جاودانگی آفتاب است.  

شگفتا که چه قانون زیبایی دارد این طبیعت!

مدام به زمستان هشدار می دهد، با طلوع و غروب‌های هر روزش، امّا، هنگامی‌که، نا امید از کُرنش شد، دست قدرتمندش، چاره را در انقلاب می یابد و در پی آن تدبیر، بهار، هویدا می شود و تو، که نومید، احوال سرد را نظاره می‌کردی و افسوس می‌خوردی، دیده را فرو‌‌‌بندی بر آن ایّام، باران وجودت را سیقل دهنده‌ی چشم‌هایت می‌گردانی و با شور و نشاط، در بزم بهار، حضور می‌یابی، شادی می‌کنی، به دامان طبیعت می‌روی و ایّام شکفتن را سلام می‌گویی.

آری

این قانون طبیعت است، برای همه ی فصل ها و همه ی خورشید ها

پس بیخود ناله مکن

بگذار، تابش خورشید، بر ایّام یخبندان بتابد.

شاید در همین نزدیکی، زمستان، خود نیز، بهار شد و و بهار را، با هم، جشن بگرفتید.  

باید به بهاری شدن اجتماع انسانی امید فراوان داشت.

تصوّر می‌کنم که می‌توان قانون طبیعت را دور زد و بدون انقلاب، شاهد شکفتن مدینه بود.  

شاید پُرسی چگونه می شود فصل سرد جامعه را بهاری کرد، آنهم بدون انقلاب ؟!

پاسخت را می دانم و آن، در وجود فاصله‌هاست.   

به خورشید طبیعت بنگر؛ چقدر فاصله دارد با احوال زمستان و همین فاصله هاست که درک متقابل ایشان را ناممکن می سازد و دشمنی میانشان را صد‌‌چندان می‌کند و زمستان را زمستان و آفتاب را کم اثر!   

آری می‌توان قانون طبیعت را دور زد و بدون انقلاب، بهار شهر را با کاهش فاصله‌ی خورشید از احوال سرد فصل یخبندان، شاهد بود.

باید، آفتاب جامعه ی انسانی، برای دیدار آنچه بر مبنای قضاوت عالم ظاهر، زمستان می دانیم، خود را مهیّا سازد، مذاکره کنند و سنگ‌ها‌شان را وا‌بکنند، شاید، در بزم بهاری، همگان، مهمان بودند.  

لااقل بگذارید، این تدبیر آزموده شود، امید که این بار، زمستان، خود، سُرنای نوروز را سر‌‌ دهد و قانون طبیعت دور بخورد و انقلاب اجتماع در پستوی ذهن‌های نومید، به امانت ماند.

چه اینکه نشانه‌هایی در همین نزدیکی‌ها، رؤیت می شود اکنون. 

بیاییم به طبیعت بنگریم که درس های فراوان، می آموزدمان به آسانی.

سلام بهار مبارک‌باد.

ارادتمند

مصطفی امینی

بهار 1393

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۹
مصطفی امینی

در هر دوره ی حیات 
ما همیشه در میانه ی فیلم وارد می شویم 
و همواره در میانه ی فیلم ، بیرون می رویم 
زمان مناسبی وجود ندارد 
زمان نامناسبی وجود ندارد 
این صرفا زمان ماست 
روح قبل از اینکه ما وارد شویم انتخاب می کند 
ما آمده ایم تا درس هایی معین بیاموزیم 
ما آمده ایم تا عاشق خودمان باشیم 
ما آمده ایم تا خودمان و دیگران را بپرورانیم 
وقتی ما درس عشق را بیاموزیم ، ممکن است با لذّت زندگی را ترک کنیم . 
نیازی به درد و رنج نیست . 
(لوئیزال هی )

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۶
مصطفی امینی

آب قطره قطره می چکد و با پایداری و سماجت ، سنگ بزرگ را سوراخ می کند . 
موش با پشتکار و استقامت ، موفق به پاره کردن رشته ی محکمی از سیم می شود . 
ضربه های پی در پی تبری کوچک ، درختی کهن را از پای در می آورد ! 
( بنجامین فرانکلین )

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۴
مصطفی امینی

بینش به تنهایی کافی نیست، باید با عمل توام باشد ؛ همانگونه که فقط نگریستن به پله ها کافی نیست، باید از آنها بالا رفت. 

(وینس آبنر)

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۴
مصطفی امینی

ما آدم ها ؛ سالهای بسیار است که عادت کرده ایم ، آسوده ، پای خویش بر کره ی خاکی بگذاریم و بگذریم ... 
بهتر است مراقب باشیم ، اگر دلی به وسعت زمین نداریم ، زیاد خاکی نباشیم !

--------------------------

ارادتمند - حقیر 

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۲
مصطفی امینی

شب را با همه ی سکوتش دوست دارم... 
هر چند که از شب بیزارم و چندیست که صبح را طلب میکنم...
این شب کجا و آن شب کجا...

-------------------------------------------------------

ارادتمند - حقیر 

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۹:۰۱
مصطفی امینی

مخاطب خیلی خیلی خاص من !!!
سلام
میگن که شایعه شده که گفتی به دوستات که به دوستاشون بگن که همه جا گفته باشند گفته ی تو رو که گفتی بر مبنای گفته ی علمای علم اخلاق که گفته اند از باب رفع حاجت در ضرورت شیرینی، قصد پرداخت شیرینی داری، چلوکباب با مخلفات.
گفته ها این گفته رو گفته اند که تاییدش البته فقط با گفته ی شما امکان پذیر است. 
در ضمن اینُ گفته باشم که طبق گفته ی دکتر ، بنده بر مبنای گفته های منابع معتبر، اصرار بر تداوم رژیم غذایی دارم به علل خاص متعدد جسمانی و روحانی!
فلذا این گفته ی منو مد نظر قرار بده که چون گفتی میخواهی شیرینی بدی، برای من، با توجه به گفته های پزشک، سفارش مخصوص رژیم بدی 
گفته باشم که بعد نگی نگفتم ها... 
حالا خود دانی

-----------------------------------------

ارادتمند - حقیر 

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۵۸
مصطفی امینی