قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

باید بدانیم در ذهن زنان جوان و تحصیل کردۀ ایرانی چه غوغایی ست، آنان نیمی از دانشجویان این کشور اند؛ این جمله، پاسخی ست که "هابرماس" در جواب سؤال از سرنوشت و آیندۀ ایران می دهد، براستی زنان اصفهانی تغییرات گسترده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استان را رقم می زنند؟

چند روزی ست که نتایج اولیۀ سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 منتشر شده است. از جمعیت پنج میلیون و 120 هزار و 850 نفری استان، نزدیک به نیمی از آن، یعنی حدود دو میلیون و 521 هزار و 373 نفر را زنان اصفهانی تشکیل می دهند، زنانی که تنها نزدیک به 200 هزار نفر از آنان ساکن مناطق روستایی استان می باشند. به سخن دیگر، زنان اصفهانی، خواسته یا ناخواسته، زیست شهری را به زندگی روستایی ترجیح داده اند.

نیازمندیهای روزنامه، شبه خبرگزاریها و سایتهای استان را که ورق زنیم، مملو است از آگهی های جورواجوری که خبر از استخدام کارمند زن می دهند. فراخوانهایی که گاهی به زرق و برقهای متعدد زینت داده می شوند و گاهی به یکی دو عبارت ساده بسنده می کنند، بعضی عناوین درشت و اغراق آمیز دارند و بعضی دیگر، صادقانه، کارمند دفتری استخدام می کنند.

بخش غیر دولتی استان، آکنده است از بانوان ستم دیده ای که برای حقوقی ناچیز امّا حلال، رنج و زحمت بیش از هشت ساعت کار طاقت فرسا را به جان می خرند، نه از بیمه بهره مند اند و نه حقوق مصوّب ادارۀ کار، ماهانه به حسابشان واریز می شود.

"حالا چند ماه کار کن ببینم چکاره ای"، "اوضاعمان که فعلاً خوب نیست، دستمان خالی ست"، "حقوقت باشد برای ماه بعد"، "دو ماه دیگر کار کن، با این سه ماه، یکجا پرداخت می کنیم"  

اینها، فقط و فقط، شرح مختصر افاضاتی ست که بانوان اصفهانی شاغل در بخش خصوصی، بعضاً، سر ماه، از زبان کارفرما، با گوش جان می شنوند، پرداختهای بخش دولتی نیز معوقه های پی در پی دارد، یقیناً بانوان اصفهانی از بیگاری متنفّر اند و ستاندن حقوق خویش را از درگاه الهی مطالبه می کنند. نه اینکه خدای ناکرده، کارفرمای اصفهانی در اندیشۀ معاش حلال نیست، نه، هرگز، بلکه ایشان معتقداند دخل اینروزهای بازار آزاد به خرجش نمی رسد، بازار راکد است و تکان نیز نمی خورد! الله اعلم.

۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۸
مصطفی امینی

هنوز فروردین سال 1395 به اردیبهشت سلام نگفته بود که خبر خودکشی جوان 20 ساله در محدودۀ فلکۀ شهدای شهر اصفهان، آغاز بهار بسیاری از شهروندان را با حادثۀ پایان بهار زندگی یک شهروند نوجوان، همراه کرد. هنوز سردی خاک، خنکای داغ ناکامی آن نو سفر را سبب نشده بود که خبر حادثه، شِکوه از پیشآمد خودکشی جوان 26 ساله ای در خانه اصفهان کرد که خود را به دار نا امیدی از زندگی آویخته بود، سرانجام این خودکشی کودک 11 سالۀ اصفهانی بود که انگشت اتّهام را به سوی پیامدهای عصر ارتباطات روانه کرد. مهر و موم شدن آمار خودکشی در استان، در حالی خبر از یک بحران اجتماعی می داد که ثبت بیش از 9 هزار واقعۀ طلاق در اسفند 1394، زنگ خطر فروپاشی کیان خانواده در استان را به صدا درآورده بود. ثبت نزدیک به 9 هزار واقعۀ طلاق در دیماه 1395، چیزی جز اثبات ادعای اسفند 1394 نبود؛ آماری که نیمی از آن متعلق به شهرستان اصفهان و نیمی دیگر متعلق به شهرستانهای استان بود.

گر چه شاید این ناملایمات اجتماعی در سطح استان بواسطۀ بی سوادی مردم و ناتوانی تطبیق با شرایط دوران گذار تلقّی شود، امّا داده ها حکایت دیگری دارند؛ در حالیکه مدیرکل آموزش و پرورش استان در تدارک جشن صفر رسانی بی سوادی در 17 منطقۀ استان برای سال 1396 می باشد؛ آمار بی سوادی فقط و فقط در شهرستان اصفهان به یک هزار نفر می رسد و بسیاری بر این باورند که امکان صفر رسانی بی سوادی در استان بواسطۀ دلایل متعدد از جمله ظرفیت مهاجر پذیری استان، دور از دسترس خواهد بود.

همین آذر ماه امسال بود که معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان اصفهان؛ اعتیاد، مشکلات اقتصادی و مسائل اخلاقی را به عنوان سه عامل کلیدی در بحث شیوع طلاق در بین خانواده های اصفهانی بر شمرد و خبر ناخوشایند افزایش آمار طلاق توافقی در استان را داد.

گر چه این ادّعا مطرح است که وابسته بودن معیشت اصفهانی ها به زاینده رود، در کشاکش خشک شدن این شریان حیاتی استان، سبب هجمۀ مسائل اقتصادی و اجتماعی به نصف جهان شده است، امّا سؤال اساسی این است که آیا می توان مسائل اجتماعی و بحرانهای تابعۀ آنرا تحت الشعاع یکی دو دلیل موردی قرار داد؟!

۲۶ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۳۵
مصطفی امینی

آمارها حکایت از توقیف بیش از 80 میلیارد ریال کالای قاچاق در استان، در دو ماه منتهی به سال 1395 دارد. نزدیک به یکصد تن برنج، بیش از هفت میلیارد ریال دوربین خارجی و بیش از پنج میلیارد ریال اسباب بازی در کنار پلمپ انبارهای بزرگ کالاهای قاچاق در بهمن و اسفند سال 1395، فقط و فقط، بخش کوچکی از کشفیاتی ست که متولیان امر مبارزه با قاچاق در نصف جهان ما با آن مواجه شده اند.

همین چند روز پیش بود که رئیس سازمان جمع آوری و فروش املاک تملیکی استان خبر از امحای 10 تن کالای قاچاق به ارزش یک میلیارد ریال در استان را اعلام کرد.

سیاستی که اینروزها در بحث مبارزه با قاچاق کالا و ارز، خود به مسئله ای در امر زدودن سایۀ شوم اقتصاد پنهان بر فراز اقتصاد استان شده است؛ دوده های خاکستری که نفسهای اقتصاد استان را هر چه بیشتر به شماره می اندازد.

۲۴ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۲۳
مصطفی امینی

سرنوشت بشر در پیچ و تاب تحولات ژرف اجتماعی به سرمنزلی رهنمون شده است که فردگرایی در عرصۀ زیست و تعاملات اجتماعی و سرمایه سالاری در وادی مبادلات اقتصادی، حاکمیت این انسانی که خواه به جبر طبیعت و خواه بواسطۀ طبع جمع طلبش در مقیاس اجتماعی تکامل یافته را، تحت کنترل خویش گرفته است. در این میان، توسعۀ ابزارهای ارتباطی تعامل بین جوامع را تسهیل نموده و مقدمات عروج انسان به کهکشان نوین ارتباطی را فراهم کرده است. جهان بسان دهکده ای رُخ نموده و جوامع انسانی در هیبت طوایف یک قبیله ظاهر شده اند. تکثر فرهنگی در لابه لای چرخ دنده های انقلاب صنعتی و جهانی شدن دچار بحران شده و امپریالیسم فرهنگی در جهت بسط ارزشهای فرهنگی امپراطوری های مدرن در جوامع هدف می کوشد. غول صنعتی شدن کهن کالبد سرزمینها را در نوردیده و تأسیسات تهی از احساس، جایگزین طبیعت پر احساس کهن شده است. انسان که بواسطۀ ثبات و پایداری سبک پیشین زیستن، خود را صاحب هویّت می دانست امروزه بواسطۀ تغییرات سریع و پی در پی دچار بحران هویّت شده است و به دلیل فشردگی زمان و مکان، مجالی برای یافتن و فهم هویّت خویش نمی یابد. تهفه های تجدد تنوع زیست بوم انسانی را دستخوش تغییر قرار داده و دست و بازوی آدمی، توان خویش به دستگاه آهنین داده است. رقابت مرگبار در کسب سود و حصول به منافع فردی ارزشهای اجتماعی و اخلاقی سنّت را از معنا تهی ساخته و فردیت محض بر اندیشه و آمال انسان عصر مدرن حاکم شده و آینده نگری قربانی سودجویی های مقطعی شده است. میراث کهن اقوام برجای مانده در گذار روزگار که می تواند مرجع مهم خودشناسی آدمی شود مخروبه ای از خروار کاه و گل لقب گرفته است و آسمان خراشهای مدرن از لابه لای خاکبرداری های این میراث کهن سر برون می آورند. کالبد زیستگاه آدمی که سالیان متمادی برخوردار از حیات بومی بود و روحیه بخش و هویت بخش جوامع انسانی می شد در کشاکش عصر صنعتی و فرا صنعتی، به کالبدی نا متناسب و تهی از هویّت و فرهنگ بومی بدل گشت و سردرگمی بافتی، عاقبت بستر زیست آدمی شد؛ سر انجامی که سردرگمی نسلی را سبب شد و هویّت پایدار و با ثبات در کسوت آمال و آرزوی آدمی در آمد.

۲۱ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۵
مصطفی امینی