قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۱۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

از جمله نصایح گروهی از خردمندان به پادشاهان و زمامداران، آن است که اهل مُلک را آنچنان مشغول بدار که از اندیشیدن به آنچه که به آنان مربوط نمی شود باز داشته شوند و آنچنان به آنان فرصت ده که از آنچه که باید به آن فکر کنند، صرف نظر نکنند!

۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۵۳
مصطفی امینی

۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۵۶
مصطفی امینی

ای خواجه، دار دهر، مکافات خانه است 
هر چند میکنی، به تو آن می کنند، زود 
امروز جهد کن، که نگویی بدِ کسی
فردا اگر ز گفته پشیمان شوی، چه سود؟ 
آن رشته را متاب، که در دل گره شود 
در عقده یی مپیچ، که نتوانیش گشود
هر چند گفت و گوی مَنت، دل پذیر نیست 
لیک این قدر به سمع و رضا، می توان شنود
آب و زمین دهر، به دست تو داده اند 
تخمی چنان بکار، که بتوانیش درود

۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۰۷
مصطفی امینی

ساده ام 
تنهایم
شور در سر دارم 
عاشقم 
عاشق تنهایی دل 
نور در دل دارم
روزگارم بد نیست 
در جوار گل یاس 
می خوانم 
می دانم 
که در این منزلگه 
چند روزی مهمان خواهم بود 
عاقبت باید رفت
باید از این همه غوغا بگریخت 
باید تنها ماند 
تنها رفت 
و در آن خلوت دل
همگان را دریافت ...

۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۳
مصطفی امینی

ای کارنده ی غم پشیمانی در دل های آشنایان ! 
ای افکنده ی سوز در دل های تائبان ! 
ای پذیرنده ی گناهکاران و معترفان ! 
کس باز نیامد، تا باز نیاوردی 
و کس راه نیافت، تا دست نگرفتی.
دست گیر، که جز تو دستگیر نیست! 
دریاب، که جز ز تو پناه نیست ! 
و سؤال ما را جز تو جواب نیست ! 
و درد ما را جز ز تو دارو نیست ! 
و از این غم ما را جز از تو راحت نیست !

۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۱
مصطفی امینی

روزی خلیفه به بهلول گفت: ای بهلول می خواهی فرمان دهم تا از بیت المال بهره ای برای تو تعیین شود تا بیاسایی؟ 
بهلول گفت: اگر چند عیب بر آن نبود راضی می شدم؛ 
اول آنکه تو نمی دانی من به چه چیز نیاز دارم تا آنرا برآوری 
دوم آنکه تو نمی دانی من چه زمانی نیازمندم تا در همان زمان بر آوری 
سوم آنکه تو نمی دانی چه اندازه ای نیاز دارم تا بی کم و کاست آنرا برآوری 
امّا خداوند که ضامن روزی من است بر همه ی اینها آگاه است وانگهی اگر تو غضب کنی مرا محروم می کنی ولی خدا هیچگاه مرا از فضل و روزی خود محروم نمی کند. 

۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۰
مصطفی امینی

ای که شب را با تو سر کردم 
چرا دیدم که صبح 
در کنار دیگری بنشسته ای 
آخر چرا 
شرط انصافت کجا رفته ست مهمانی 
چرا زنگی 
چرا رومی 
دلم یکرنگ می خواهد 
چرا بومی 
چرا بومی 
در این نقاشی دنیا 
فقط یک قطره ی رنگی
چرا پنداشتی آخر 
که اینجا بوم صد رنگی 

۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۹
مصطفی امینی