قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۴۲ مطلب با موضوع «بداهیات» ثبت شده است

یادداشتی کوتاه و قابل تأمل دربارۀ آنچه که ترامپ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر زبان راند

به قلم مصطفی امینی 

نباید ترامپ را در کسوت یک اندیشمند سیاسی یا یک فرزانه ی وارسته دید، او کاسب است، یک بازاری تمام عیار که خوب می داند دارد چه می کند. نباید پژواک صدای او شد، نباید بر دامنه ی موجی که او به پا می کند، افزود!

ترامپ، هر بار ماهی خود را صید می کند؛ او با رقص آب جو و شمشیر، منابع برادری را به غارت می برد و با عربده های مستانه اش، برادر دیگر را در تنگنا قرار می دهد!  

۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۰
مصطفی امینی

از سبزه بپرسید که این ولوله از کیست

حین موسم نوشکفتن شامخی چیست

وز باد بپرسید که می وزد خرامان

این هلهلۀ سبزه نباتات اثر کیست

آهنگ طبیعت شده کوک از پس سرما

مطرب ز چه این چنگ نوازی خبرت چیست

آن شاخه که رقصان شده در بزم طبیعت

ای شاخه، گل نو به تنت پیرهن کیست

گویی دِمن بزم طبیعت همه سبز است

این سبزه قبا بر تن عریان هبۀ کیست

فریاد که ای همره این فصل کجایی

این خانۀ گلگون شده از واسطۀ چیست

گویند که پاییز بود فصل حریفان

ای فاخته این نالۀ امروز تو از چیست

هدهد خبر آورد سلیمان دلم را

این همهمۀ عرش ز بیدار بهاریست

---------

نوروز دل با موسم شکوفه های طبیعت همراه باد

عیدتان مبارک 

ارادتمند - مصطفی 

1396/1/1

۰۱ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۵۳
مصطفی امینی

چشمه های شعرم دیگر نمی جوشند

قلمم از تپش ایستاده است

قامتم خَم

اخم هایم در هم

الف احساسم خشکیده است

۰۸ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۹
مصطفی امینی

کوچکتر که بودم، بزرگترها، تمهیدات جالبی برای سرگرم نمودنم در نظر می گرفتند. 
از خرید اسباب بازی گرفته ، تا بازی با همبازیها و ... 
حالا که می اندیشم، متوجه می شوم که براستی، چقدر تلاش می شده است تا مُفت نفهمم کیستم، چیستم، از کجا آمده ام و از برای چیستم.
سرمان گرم می شد به هر حال... 
یادش بخیر... 
اسباب بازیهای جالبی هم داشتم؛ از گاری و بلدوزر و هواپیما گرفته تا جرثقیل و هلیکوپتر و تراکتور و...
خودم امّا بازی با مجتبی و ابوالفضل و ... را بیشتر می پسندیدم. 
بازی های جالبی هم می کردیم انصافاً... 
هزینه اش را هم می پرداختیم ... 
شاخه های مرحوم درختچۀ یاسِ بنفشِ حیاط خانه مان شاهدند در سرای باقی انشاءالله 

حالا که کمی پا به سن گذاشته ام امّا خلوت و تنهایی را ترجیح می دهم به همۀ آن بازیها.
گاهی نیز به مرور خاطرات آنروزها سرمان گرم است 
تداعی، خنده بر لبهایم می نشاند... پشیمان نیستم... خیلی زیباست

مقصود آنکه برخی کلیدواژه های مرسوم این روزها، مرا به یاد آن روزها می اندازد؛ نمی دانم این بواسطۀ گمشده ای است که در گذشته ام در جست و جوی آنم؛ یا واژه ها، در این کودکستان زندگی، اسباب بازیهای مدرن شده اند. 
به هر حال سرگرم شدن بوسیلۀ این اسباب بازیها، خالی از فایده نیست، چه اینکه می تواند به رشد ما بیانجامد، لیکن حواسمان باشد که کارهای بر زمین مانده نیز بسیارند... 
با احترام.

(م.ا)

۰۵ مهر ۹۵ ، ۲۳:۰۱
مصطفی امینی

ایثار؛ 
هرگز نبود
آنکه ببخشی 
و بگیرند تو را گاز 
و بترشی! 
ایثار بود 
اینکه ببخشی 
و بگیرند تو را گاز 
و ببخشی 
و بگیرند تو را گاز 
و ببخشی و ببخشی و ببخشی...

(با احترام - م.ا)

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۳
مصطفی امینی

فصل؛ 
فصلِ چهچهۀ بلبلهاست 
نهم خرداد است 
روز؛
روزِ من و توست 
وقت با هم بودن
دیگران را ول کن 
آنها پیر شدند 
خودمان را دریاب 
شادانه بخوان 
بزم دایر بنما
بگذار؛
که این راز هویدا گردد
که جوانی 
دو سه خط 
حرف و عدد نیست 
درون کاغذ
دل بُرنا 
لب خندان 
ذهن زیبا 
دیده ای پر امید
می شود
بذر جوانی من و تو 
ای دوست 
می شود پیر نشد
و دعای بیبی
جور دیگر باشد
می شود 
غار مثالی درون را 
خط زد 
و حقیقت را دید 
که بهشت فردا 
همه اهلش 
به ثبات،
شابانه زیند 
روزمان فرخنده... 

------------------------------------

روز جوان مبارک باد. 

(با احترام - م.ا)

۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱
مصطفی امینی

شده ام 
کودکی بازیگوش 
و می کنم پرتاب 
قلبم را 
به سمت 
هر شیشه ای
که ببینم
با تو ام 
مراقب باش
نشکنم 
شیشۀ دلت را
آلزایمر گرفته ام...

(با احترام - م.ا) 

۰۷ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۰۱
مصطفی امینی