قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۴۱ مطلب با موضوع «جملات ناب» ثبت شده است

یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ

یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ

حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ

ضمن عرض خوش آمد به مخاطبان عزیز وبسایت دلنوشته های اینجانب -قلم شکسته-،صمیمانه‌ترین شادباش‌ها را به مناسبت فرا رسیدن نوروز 1403، آمدن بهار و آغاز سال نو خدمت شما تقدیم می‌نمایم. 

یقیناً باور به توانمندی‌ها‌یمان است که می‌تواند سالی پر بار را برایمان به ارمغان آورد. 

۰۳ فروردين ۰۳ ، ۱۷:۱۶
مصطفی امینی

ایثار؛ 
هرگز نبود
آنکه ببخشی 
و بگیرند تو را گاز 
و بترشی! 
ایثار بود 
اینکه ببخشی 
و بگیرند تو را گاز 
و ببخشی 
و بگیرند تو را گاز 
و ببخشی و ببخشی و ببخشی...

(با احترام - م.ا)

۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۳
مصطفی امینی

و از عبید است که: 
هم از بزرگان عصر یکی با غلام خود گفت که از مال خود پاره یی گوشت بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و ترا آزاد کنم.
غلام شاد شد، بریانی ساخت و پیش او آورد. 
خواجه(آب) بخورد و گوشت به غلام سپرد. دیگر روز گفت بدان گوشت نخود آبی مزعفر بساز تا بخورم و ترا آزاد کنم.
غلام فرمان برد و بساخت و پیش آورد. 
خواجه زهرمار کرد، و گوشت به غلام سپرد. 
روز دیگر گوشت مضمحل شده بود و از کار افتاده.
گفت: ای خواجه حسبه لله بگذار تا من به گردن خود همچنان غلام تو باشم؛ اگر هر آینه خیری در خاطر مبارک می گذرد به نیت خدا این گوشت پاره را آزاد کن.

الحق، بزرگ و صاحب حزم کسی را توان گفت که احتیاط معاش بدین نوع بتقدیم رساند. 
لاجرم تا در این دنیا باشد عزیز الوجود و محتاج الیه زید و در آخرت علو درجاتش از شرح و حد و وصف مستغنی است.

۲۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۱۸
مصطفی امینی

پرنده ای که آشیانۀ خویش را به بهای ویرانی آشیانه های دیگران، می سازد؛ در تند باد حوادث، تنها خواهد ماند. این مهم، در طبیعت، حدود و قوانینی دارد که انسان در تخطّی از آن، بی مانند است.

(با احترام - م.ا) 

۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۰۶
مصطفی امینی

این انا الحق گفتنی که می بینی 
حاصل خود ندیدن است و شیرینی 
اوج افتادگی و فنا چه بود 
هیچ دیدن، هر آنچه می بینی

(با احترام - م.ا)

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۴
مصطفی امینی

از آن زمان که شد او 
همه چیز ما
دیگر خودی نیست 
که شیفتۀ آن باشیم...

(با احترام - م.ا)

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۲
مصطفی امینی

چو غنچه می شکفد شکوفه خندان است
بهار آمده یاران جهان گلستان است
مبارک است این ماه نو شکفتن دهر
که فصل نو شدن انگار کوچ ادبار است 
بهارتان زیبا، نوروزتان مبارک و همدلی هایتان افزون باد. 
دعای دردانۀ پیامبر خاتم، بدرقۀ راهتان. 
(با احترام - م.ا)

۰۱ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۱۲
مصطفی امینی