قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

25. عقل و وحی، بر اینکه زمین، هدیۀ خداوند به انسان است، صحه می گذارند. عقل، حق بقا و خوراک را مطرح می سازد و وحی نیز، نعمات جهان را برای ما بر می شمارد. ورای تمامی این مباحثی که حول مالکیت در وضع طبیعی وجود دارد، آدمی، برخوردار از حق مالکیت بر سهم خود، از محصولات همگانی طبیعت است.

26. آدمی، بالذات و خود به خودی، مالک آنچه که در طبیعت موجودات است، نمی باشد، گرچه مالکیت، ابزار بهره مندی از محصولات طبیعت است. به عنوان نمونه، علیرغم اشتراکی بودن موضوع شکار در طبیعت، آدمی، حق مالکیت محدود و شخصی بر شکار را دارد.

۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۹
مصطفی امینی

جان استوات میل، سرآغاز فصل دومِ "رساله ای دربارۀ آزادی" ، که مربوط است به آزادی افکار و مباحث، را با اشاره به روزگاری که تبیین آزادی مطبوعات و کارکردهایش دشوار بود، چنین شروع می کند که "امیدواریم دیگر آن زمانهایی که لازم بود از آزادی مطبوعات بعنوان یکی از تضمینهای بزرگ اجتماع در برابر حکومتهای فاسد و ستمگر دفاع کرد، گذشته باشد" ؛ این اشاره در حالی است که خود در زمانۀ پذیرش محدودیت دولت، زیست می کند و تبیین محدودیت دولت که توسط گذشتگان انجام می شده است، به ثمر نشسته است و  آزادی مطبوعات، بدیهی جامعه تلقی شده و نیازی به دفاعیه نداشته است.

او در ادامه؛ ضمن کم خطر برشمردن قانون موجود مطبوعات در وضع عادی و عدم امکان کاربرد آن علیه مباحثات سیاسی جز در مواقع اضطراری، به انتقاد از عدم تحول مطبوع این قانون می پردازد و با اشاره به آن، ضمن تلاش جهت مبرّا دانستن قانون، علت مداخلۀ دولت در جریان محاکمۀ مطبوعات در سال 1858 و هنگامۀ تدوین کتابش، را سوء برداشت و قضاوت آن نهاد حکومتی می داند و معتقد است که نمی توان وقوع این حادثه را دلیلی بر عدم پایان دوران خفقان مطبوعات دانست.

۲۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۵
مصطفی امینی

بورژواها و پرولتاریا

اروپای کهن با نظمی کهن روزگار می گذراند. نظمی که حافظ منافع طبقۀ حاکم است. طبیعت نیز با نظم خاصی در حال گذران روزگار است. زلزله ای می آید، رویه ای را دچار اختلال می کند، نظمی را فرو می پاشد و طبیعتی را ویران می سازد، زلزله ای که خود نیز در قالب طبیعت معنا می یابد، جزئی از یک کل و بدیهی همان طبیعت و شبحی برای زیست طبیعی.

کمونیست نیز چنین است، زلزله ای ویرانگر که نظم معمول جامعه ای را برهم می ریزد و از پس این ویرانی، جامعه ای جدید با مختصات جدید را نوید می دهد، زلزله وحشت می آفریند، کمونیست هم نظم کهن را دچار تشویش می سازد و بمثابۀ اژدهایی جلوه داده می شود که بنیان جامعه را در می نوردد. بدیهی است که با چنین رویکردی، کمونیسم به برچسبی تبدیل می شود که می توان با آن، معارضین، مخالفین و اغیار را به حاشیه راند و سرکوب کرد. کمونیستی که خود نیز زائیدۀ زیست طبقۀ حاکم است. با چنین نگرشی دیگر نمی توان، کمونیست را نادیده انگاشت و بعنوان قدرت متصور نشد، فلذا تلقّی آن بعنوان "قدرت در تقابل با قدرت" سخن گزافی نخواهد بود.

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۷:۰۶
مصطفی امینی