قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

ما که جنگ را درک نکرده ایم. یعنی نبودیم دیگر. بعداً به دنیا آمدیم. ولی خُب به هر حال یک چیزهایی خوانده ایم. نمی دانم مفاهیمی همچون «آفند» ، «عملیات ایذایی» ، «پدافند» و امثالهم به گوشتان خورده است یا نه، امّا احتمالاً «حمله به اچ-3» را دیده اید. 
در آن فیلم، قبل از اینکه «f4» ها به مجموعۀ نظامی اچ-3 حمله کنند، اگر اشتباه نکنم، دو فروند «f5» به کرکوک حمله کردند و این عملیات ایذایی سبب خطای محاسباتی طرف مقابل شد و «f4» ها در امنیت پروازی قابل قبولی «پایگاه مهم H3» را مورد هدف قرار دادند. 
برخی اتفاقات روزهای گذشته که حقیقتاً حوادث مهمی هم بودند، ناخداگاه مرا یاد آن فیلم انداخت. 
به نظر شما، «آفند،پدافند و عملیات ایذایی» صرفاً برای مقابله با دشمن استفاده می شود، براستی آیا نمی توان از آن در مناسبات داخلی نیز بهره برد؟ 
تا نظر شما چه باشد؟ 

(با احترام - م.ا)

۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۲
مصطفی امینی

از بس که در هوای ربیع سوخته است 
بوی بهار می دهد این اسفند آخر سالی...

(با احترام - م.ا) 

۱۸ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۹
مصطفی امینی

بارها گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم: 
با «زبان نخبگانی» نمی توان جامعه را اصلاح کرد و یا اهداف مد نظر را جامۀ عمل پوشاند. 
نه « ذهن توده ای و زبان نخبگانی داشتن» کار ساز است و نه « ذهن و زبان نخبگانی داشتن» چاره ساز است. 
«باید ذهنی نخبگانی داشت و زبانی توده ای»
وقتی انسان، حوادث تاریخی را مشاهده می کند، می بیند؛ آنچه که مصلحان و زمامداران را در پیشبرد منویاتشان، یاری رسانده است، همین گزارۀ راهبردی بوده است. شما به رفورم مذهبی یا انقلاب ها؛ همین انقلاب 57 ایران خودمان؛ بنگرید، جز وجود ذهنی نخبگانی در پنهان زبانی توده ای نمی یابید. 
حال، ابهامی که ممکن است پیش آید، رابطۀ این مهم با عوام گرایی است. ارتباط تنگاتنگی که به واسطۀ وجود شباهتهای بسیار و اختلافات اندک، سبب بروز مثلاً نوعی تضاد ارزشی می شود. 
این دیگر به مهارت و هنر نخبگان بستگی دارد که باید بتوانند نوعی تناسب مطلوب را برقرار کنند. 
حتی شاید بتوان در داستانهای انبیاء و وحی نیز این مهم را یافت. 
آیا جز این است که در زبان وحی، «ذهنی نخبگانی در پنهانِ زبانی توده ای» وجود دارد؟ 
احساس نگارنده این است که مغفول ماندۀ مصلحان اجتماعی و ابزار راهبردی لایه های قدرت این روزها، هنوز هم، همان گزارۀ مذکور است. 
تا نظر شما چه باشد؟ 
(با احترام - م.ا)

۰۳ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۱۵
مصطفی امینی