قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۲ مطلب با موضوع «دیپلمات نامه» ثبت شده است

در اندیشۀ عهد نامه ای پانصد ساله... 

به قلم مصطفی امینی 

این دختر، پدر و مادر دارد؛ میهمانی آداب دارد؛ جمع شخصیت دارد؛ شراب نوشی و خواستگاری روی، عروس می خواهی؟!

آرگامن اسرائیلی و تنسی آمریکایی فایده ای ندارد، هم حرام است، هم سیر نمی کند، هم بد مستی می آورد؛ گلی که خانوادۀ داماد در پی آنند با ماهی دودی و کوفتۀ خودشان و قیمۀ نجفی به دست می آید، خورش فسنجان ایرانی و سایکور ترکی نیز برای عظمت سفره لازم است.  

نگارندۀ این یادداشت، با کردها زندگی کرده است، البته ادعایی ندارد، امّا تا حدودی آنها را می شناسد؛ واقعیت این است که استقلالی که آنها به دنبال آن بودند، آرمانی که آنان مقدس می پندارند،  حداقل 10 یا 15 سال دیگر زمان می خواست، آنها خلاف ادعای زیرکی، مردمانی بسیار ساده و بی آلایشند، آنها عجله کردند و سرنوشت خودشان را  به دست عجوزه های آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی سپردند.

مغزهایی که برای پیاده سازی نقشه های شومشان، فقط و فقط، یک فقره کردهای قربانی کم داشتند! 

۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۶
مصطفی امینی

چنان شنودم که به روزگار سلطنت تلیتوس، ویژه کاران به نزد بزرگان شکایت بردند که کار توسعه پیش نمی رود. تلیتوس سبب پرسید، گفتند موانع بسیار در راه است و از آن میان، یکی کثرت روستائیان است و دیگری ازدحام روافض و سه دیگر، بسیاری درختان در برخی نواحی. تلیتوس فرمان داد تا روستائیان را با زور سیلی و قفا و اردنگی به شهرها کوچ دهند و بر قیمت ارزاق بیافزایند تا غیرت از روافض منقطع شود و بیش مزاحمت ایجاد نکنند و امّا چون درختان، بوی و خوی روستائیان گرفته و مانع توسعه و حاجب مدرنیته اند، باید که در این سرزمین نمانند.
گویند که درختان آن سامان، به پای خود به روم و فرنگ کوچیدند و کار توسعه از آن پس چندان رونق گرفت که مردم به جای سیب و امرود، آچار سگدست و کاسه نمد سوخته خوردندی و به جای گاو و گوسفند، گیربکس و دیفرنسیال به چراگاه بردندی.
---
میرشکاک، دیپلمات نامه، ص 117

۰۵ مهر ۹۳ ، ۰۱:۵۸
مصطفی امینی