قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

(( ذکات علم، ترویج آن است )) 

ضمن عرض سلام و آرزوی سعادتی به بلندای زندگی، خدمت دوستان خوب و هم دانشکده ای های دوست داشتنی، عارض می شوم، با توجه به اینکه بستری فراهم شده است جهت ترویج سنت حسنه ای در خصوص نشر مراتبی از دانش، خواهشمندم دوستانی که به هر صورتی ( اعم از مکتوب، نکته، جزوات درسی و ... ) تمایل به همکاری با ما را دارند، از طریق آدرس ایمیل mostafaamini1990@gmail.com  ، آمادگی خود را اعلام دارند تا ضمن دریافت، تدوین و در وبلاگ، منتشر کنیم و بدین ترتیب، فرصت برابری برای تحصیل دوستانمان، فراهم سازیم.

لذت پیشرفت همگانی، به مراتب بیشتر از چالش رقابت های ناصحیح تحصیلی است. بیایید با هم دیگر درس بخوانیم، با هم پیشرفت کنیم و لذت مشاهده ی پیشرفت دوستانمان را، هدیه ای از جانب خداوند بدانیم.

با احترام و فروتنی

ارادتمند شما

امینی 

مصطفی امینی

یش بینی من برای انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی و چینش کرسی ها: 
---
1 - 50 درصد سهم اعتدالیون (با محوریت هاشمی و روحانی)
2 - 20.69 درصد سهم اصلاح طلبان (با محوریت خاتمی و عارف) 
3 - 19.31 درصد سهم اصولگرایان (بامحوریت قالیباف و لاریجانی)
4 - 5.52 درصد سهم پایداری ها (با محوریت مصباح) 
5 - 4.48 درصد سهم افراد مستقل
---
پس از انتخابات و چینش کرسی ها هم، ائتلاف نانوشته ای میان اعتدالیون و اصلاح طلبان و اصولگرایان، رویه های مجلس شورای اسلامی را پیش خواهد برد، امّا در جریان انتخابات، کشمکش هایی را شاهد خواهیم بود. 
---
مجلس آینده، در کل، مطلوب و مجلسی تخصصی و حرفه ای خواهد شد... 
---
به شرط ثبات مطلوب سیاسی و عدم وقوع حوادث غیر منتظره و مخل نظم. 
تا نظر شما چه باشد  
دیگر انتخابات ها را هم، خُب، نمی شود برایش پیش بینی کرد، درک کنید مرا، به هر حال جانمان را که از سر راه نیاورده ایم عزیزان من 

۲۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۰
مصطفی امینی

آن شبی که مرا طبع پروا نبود 
همان ماه رویی که دل را ربود
بیامد به دیدارم و تازه دیدار کرد 
به خندی دلم را ز خود زار کرد 
هوایش نفس در سرم تازه شد
به می، حال، بیدار و آشفته شد
در اوهام هنگامه ی گفت و گو 
به آغوش او ، کرده دل بود خو 
چنان عشوه می آمد آن ماه رو
که بیدار ، طاقت برید از سبو 
سبو بر زمین شد روان و شکست 
بدین میمنت، شور بر جان نشست 
زبان از حصار حیای درون 
رها گشت و بانگی برآمد ز خون 
که ای ماه رو، طاقتم برده ای
ز هجرت دلم را تو آزرده ای 
دلم در هوای تو بیچاره شد 
از آن مأمن امن، آواره شد
بیا و مرا بوسه ای ناب ده 
حیاتی نباتین در این آب ده
در این خلوتی که به جز ما دو نیست 
جز آغوش تو یار من کیست؟ چیست؟
بیا و به آغوش دلچسب خویش 
رهایم کن از دین و دنیا و کیش
به ناگاه آن ماه رو خنده کرد 
و من را از آن گفته شرمنده کرد 
بگفتا که ای یار شیرین زبان 
خوش آهنگ و خوش نقش و زیبا بیان 
بیا بوسه ای گیر و کامی بده 
مرا زان مِی خویش، جامی بده 
وجودم به وجد آید از شوق تو 
مترس ای وجودم، وجودم ز تو 
تو را آفریدم برای خودم 
برای خودم آفریدم خودم 
از این رخصت یار خوش رویِ ماه 
رها شد دلم از میاه و سیاه 
به آغوش او دل گرفتار شد 
و از آن کام، جان ترک اغیار شد
فنا شد دلم در وجود اله
ندیدم جز آن مست بالین ماه
به تا صبح آغوش او بود و من 
پناهنده ای مست و عیشی کهن 
به جانش که جانم از او آمده 
از آن عیش، جانم به حال آمده
الا محتسب ای نگهبان شرع 
خداوندگار اصولین و فرع 
ز کفرم مپندار این عیش و نوش 
که کافر کجا علم دارد به توش
چرا وهم کردی که خاص تو است
خدایی که معبود ناس تو است 
الهی که بخشید از جان خویش 
و بنهاد بر بنده ها، خویش و کیش
خدایی که خیر است مطلق نشان
به حکمت هدایت کند انجمان 
کجا، کی تواند که ظالم شود
به ناحق میانشان مظالم شود
شگفتا که وصلش چه جانانه بود
و کامش عجب کام مستانه بود 
مرا شوق آن شب چنین شور شد 
کز آن عیش، این شعر در صور شد

"مصطفی امینی"

۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۲
مصطفی امینی

دلدار به دیدارم آمد. و دلم بدو مایل بود. گفتمش مرا بوسه ای ده! گفت: بستان! و مترس!

"کشکول"

۲۱ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۱
مصطفی امینی

ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران)، در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح، اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. 
او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست. 
درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. 
سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.
نیمه شب، سی نفر با مشعل‌های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود. 
آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغزده می‌شدند.
وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنجها کجاست؟ آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند.
سلطان گفت: من ایاز را خوب می‌شناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می‌کند تا به مقام خود مغرور نشود. و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد.

۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۵:۵۲
مصطفی امینی

بادیه نشینی نماز خویش تخفیف داد و او را بر آن نکوهیدند. 
گفت: بستانکار، بخشنده است.

"کشکول"

۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۵
مصطفی امینی

زنی بیابان نشین را گفتند: از کجا زندگی گذرانید؟ 
گفت: اگر از آنجا که دانیم گذران نکنیم، زنده نمانیم.

"کشکول"

۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۵:۲۹
مصطفی امینی