دیدم
ستاره
می زند چشمک
یاد تو افتادم
می زدم
نمی زدی
می زدم
نمی زدی
می زدم
و باز هم نمی زدی
عاقبت صبح شد
خورشید جای تو را گرفت
و عینک آفتابی چشمان مرا
قدر شب را ندانستیم...
(با احترام - م.ا)
دیدم
ستاره
می زند چشمک
یاد تو افتادم
می زدم
نمی زدی
می زدم
نمی زدی
می زدم
و باز هم نمی زدی
عاقبت صبح شد
خورشید جای تو را گرفت
و عینک آفتابی چشمان مرا
قدر شب را ندانستیم...
(با احترام - م.ا)
نوردبان ترقّی دیگران شده ای
از آن زمان که نوشتی؛ صعود آزاد است
(با احترام - م.ا)
زمین گرد است و می گردد مداوم
پلی دیگر، خری دیگر، چه نالِم
همی امروز بگذشت ای عزیزان
چو فردا پل بود دانم چه مالِم
---
پ.ن: اصلاح طلبان احتمالاً حواسشان جمع است و آئین برادری همیشه زیباست.
(با احترام - م.ا)
پرنده ای که آشیانۀ خویش را به بهای ویرانی آشیانه های دیگران، می سازد؛ در تند باد حوادث، تنها خواهد ماند. این مهم، در طبیعت، حدود و قوانینی دارد که انسان در تخطّی از آن، بی مانند است.
(با احترام - م.ا)
این انا الحق گفتنی که می بینی
حاصل خود ندیدن است و شیرینی
اوج افتادگی و فنا چه بود
هیچ دیدن، هر آنچه می بینی
(با احترام - م.ا)
از آن زمان که شد او
همه چیز ما
دیگر خودی نیست
که شیفتۀ آن باشیم...
(با احترام - م.ا)
تا کی غم آن خورم توافق یا نه
واین عمر به میزکی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دور دگر کنم توافق یا نه ...
...
پاسخ حضرت حافظ:
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
"دکتر" گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
(با احترام - م.ا)