قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۹ مطلب با موضوع «مناجات دیگران» ثبت شده است

الهی!
کدام زبان به ستایش تو رسد؟ 
کدام خرد صفت تو برتابد؟ 
کدام شکر با نیکوکاری تو برابر آید؟ 
کدام بنده به گزاردِ عبادت تو رسد؟ 
الهی! 
از ما، هر که را بینی، معیوب بینی. 
هر کردار که بینی همه با تقصیر بینی. 
با اینهمه، 
نه باران بر می بازایستد. نه جز گُلِ کَرَم می روید! 
چون با دشمن به سخط به چندین بَری، 
پس سود پسندیدگان را چه اندازه، 
و آیین محبّان را چه پایان؟ 
مقام عارفان را چه حد، 
و شادی دوستان را چه کران؟ 
(خواجه عبدالله انصاری)

۲۵ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۵۳
مصطفی امینی

الهی! 
هر چه مرا از دنیا نصیب است، به کافران ده! 
و آنچه مرا از عقبی نصیب است، به مؤمنان ده! 
مرا در این جهان، یاد و نام تو بس! 
و در آن جهان، دیدار و سلام تو بس! 
(خواجه عبدالله)

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۱
مصطفی امینی

خداوندا! 
درماندم، نه از تو ولکن درماندم، در تو! 
اگر هیچ غایب باشم، گویی: کجایی؟ 
و چون به درگاه آییم، در را بگشایی. 
خداوندا! 
چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است 
و امید در عین حقیقت، بی شک نقصان است. 
میان این و آن، رهی را با تو چه درمان است؟ 
چون شکیبایی در شریعت، از پسندیدگی نشان است، 
و ناشکیبایی در حقیقت، عین فرمان است، 
میان این و آن، رهی را با تو چه برهان است؟ 
خداوندا! 
هر کس آتش در دل است و این بیچاره را در جان. 
از آن است که هر کس را سر و سامان است، 
و این درویش، بی سر و سامان است ...

۲۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۳
مصطفی امینی

ای کارنده ی غم پشیمانی در دل های آشنایان ! 
ای افکنده ی سوز در دل های تائبان ! 
ای پذیرنده ی گناهکاران و معترفان ! 
کس باز نیامد، تا باز نیاوردی 
و کس راه نیافت، تا دست نگرفتی.
دست گیر، که جز تو دستگیر نیست! 
دریاب، که جز ز تو پناه نیست ! 
و سؤال ما را جز تو جواب نیست ! 
و درد ما را جز ز تو دارو نیست ! 
و از این غم ما را جز از تو راحت نیست !

۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۱
مصطفی امینی

الهی! 
اَرت بشناسم، حیران کنی! 
وَرَت نشناسم، ویران کنی! 
وَر قصد تو کنم، بر من تاوان کنی! 
وَر بازگردم، بی قرار کنی! 
درمانم در تو! هیچ ندانم که چون کنی! 
( خواجه عبدالله انصاری )

۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۲
مصطفی امینی

الهی!
جوی تو روان و مرا تشنگی تا کِی ؟ 
این، چه تشنگی است؟ و قدح ها می بینم پیاپی؟
ز این نادره تر که را بود هرگز حال؟
من تشنه و پیش من روان آب زلال!
عزیز دو گیتی! 
چند نهان شوی و چند پیدا ؟
دلم حیران گشت و جان شیدا !
تا کِی این استتار و تجلّی؟ 
آخر ، کی بُوَِِد آن تجلّی جاودانی ؟ 

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۹
مصطفی امینی

الهی!
گر کسی تو را به جستن یافت، من به گریختن یافتم. 
گر کسی تو را به ذکر کردن یافت، من تو را به فراموش کردن یافتم. 
گر کسی تو را به طلب یافت، من خود طلب از تو یافتم. 
الهی!
وسیلت به تو، هم تویی! 
اول تو بودی و آخر تویی!
همه تویی و بس، 
باقی هوس. 

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۷
مصطفی امینی