مناجات نامه - خواجه عبدالله انصاری
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۵۳ ب.ظ
خداوندا!
درماندم، نه از تو ولکن درماندم، در تو!
اگر هیچ غایب باشم، گویی: کجایی؟
و چون به درگاه آییم، در را بگشایی.
خداوندا!
چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است
و امید در عین حقیقت، بی شک نقصان است.
میان این و آن، رهی را با تو چه درمان است؟
چون شکیبایی در شریعت، از پسندیدگی نشان است،
و ناشکیبایی در حقیقت، عین فرمان است،
میان این و آن، رهی را با تو چه برهان است؟
خداوندا!
هر کس آتش در دل است و این بیچاره را در جان.
از آن است که هر کس را سر و سامان است،
و این درویش، بی سر و سامان است ...
۹۳/۰۵/۲۲