آرزوی دیدار - کاظم پزشکی
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ
بهشت با همه جان پروری ، چو کوی تو نیست
گُلی به باغ نکویی ، به رنگ و بوی تو نیست
هزار نقش برآورد ، نقشبند وجود
یکی به جلوه چو نقش رُخ نکوی تو نیست
جمالِ نرگس و گُل ، گر چه دلکش ست ، ولی
چو روی دلکش و چون چشم فتنه جوی تو نیست
تو آرزوی منی ، ای چراغِ خلوتِ دل
مرا به جان تو ، در دل ، جز آرزوی تو نیست
فروغ باده که بنمود ، رازِ آب حیات
حیات بخش تر از لعلِ راز گوی تو نیست
بهار را چه کنم ؟ با جمال دلجویت
مرا بهاری اگر هست ، غیر روی تو نیست
وصالِ روی توأم ، از چه روی رخ ننمود
اگر که رشته ی بختم ، سیه چو موی تو نیست
دلم ملول شد از گفت و گوی خلق و هنوز
به دل مرا هوسی ، غیر گفت و گوی تو نیست
۹۳/۰۱/۰۹