اندر حکایت عواقب عهد پنهانی!
دشوار ترین شرایط و لحظات، برای آدمی، زمانی است که او، در مقام ضعف، پنهانی، قرار و عهد ناشیانه ای با آدم دیگر که در مقام غلبه است، بندد .
پیش بینی عاقبت کار، آسان است .
آن قرار و عهد، می شود برگ برنده ای در دستان فردی که قویست.
و چنین، اهرم فشاری می شود برای فردی که در مقام ضعف است .
و اینگونه
فردی که در مقام غلبه است
مدام
خواسته های بیجا و زیاده خواهانه اش را گسترش می دهد
و در مقابل
شرط مسکوت گذاشتن آن قرار ناشیانه را می گذارد
چون فرد مغلوب، خواست های غالب را بپذیرد، ذلت است و چون نپذیرد، پای آبرو در جمع خانواده مطرح است.
و چنین است عهدی که بنای رفع حاجت داشت، می شود بلای جان آدمیزاده.
چه بگویم ...
ای کاش، افراد، قبل از هر قرار و عهدی، آنرا با خانواده ی خود نیز در میان بگذارند.
توکّل بر خدا، اتّکای به نزدیکان و امید به خانواده، پناه آدمیست در شرایط اضطرار .
و اینگونه است که گفته اند:
مردم دار باشید و مردم دار باشید و مردم دار ...
و نه دار مردم