قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

بهشت گمشده - شهریار

جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۶ ب.ظ

شبی ز شمع شبستان خویش پرسیدم 
چه روی داده که لطفی به زندگانی نیست 
شراب و شاهد و شب را نمانده شیرینی 
شمیم عشق به شببو و شمعدانی نیست 
شکوه کوکبه ی بامداد کم بینم 
مگر جمال خداوند، جاودانی نیست
افق شکفته نمی گردد و شفق دیگر 
به رنگ زنده ی شنگرف و زعفرانی نیست
نه چشمکی است در اختر نه شور در مهتاب 
همه غم است و یکی شوق و شادمانی نیست 
به کوی میکده آن هایهو نمی شنوم 
شراب را دگر آن زور و پهلوانی نیست 
چه روی داده به تهران و بهجت آبادش 
که سرزمین دل انگیز آن زمانی نیست 
دگر نمی وزد آن بادهای شوق انگیز
درخت را هوس رقص و گلفشانی نیست 
چه دوره ای است که عاشق کسی نمی بینم 
دلی که شنگد و شوری زند نهانی نیست 
خدای را که از این شاهدان شهرآشوب 
یکی که دل برد از من به دلستانی نیست 
بهشت گمشده ی خود دگر نمی یابم 
که کوی عشق و محبّت بدان نشانی نیست 
مگر که شاهد من بُرد هرچه شیرینی 
که کس دگر به من از شور عشق ثانی نیست 
دگر ز عشق و جنون آیتی نمی بینم 
عزیز من، دگر الفاظ را معانی نیست 
وفا به قیمت جان هم نمی شود پیدا
فغان که هیچ متاعی به این گرانی نیست 
بهار بین که به سرسبزی بهاران نه 
خزان نگر که به کیفیت خزانی نیست 
به سبزه ها دگر آن نزهت و تراوت نه 
در آبها دگر آن رقّت و روانی نیست 
لعاب لطف فرو شسته اند از شمشاد 
جلای شوق به گلهای ارغوانی نیست 
به چشم من همه ی رنگ ها عوض شده اند 
صفای آبی و افسون آسمانی نیست 
به خنده گفت تو خود را ببین که آن همه هست 
ولی به چشم تو آن عینک جوانی نیست

۹۳/۰۷/۲۵
مصطفی امینی

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.