بگذار به آغوش هم برسیم
شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۰۰ ب.ظ
هزاره هاست
که برایت می سوزم
و در غم هجر تو
ذره ذره آب می شوم
و تو
دورا دور
به دورم می گردی
دهشتناک تر از این بیداد
هم می شناسی؟
برق نگاهت پیداست
دریافته ام
دوستم داری
انکار مکن
می بینی که اسیرم
نای آمدن ندارم
تو بیا
مهراس
بگذار به آغوش هم برسیم
حتی اگر تاوانش
ویرانی منظومه ای باشد...
(مصطفی امینی)
۹۳/۱۱/۲۵