ترامپ، هر بار ماهی خود را صید می کند!
یادداشتی کوتاه و قابل تأمل دربارۀ آنچه که ترامپ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر زبان راند
به قلم مصطفی امینی
نباید ترامپ را در کسوت یک اندیشمند سیاسی یا یک فرزانه ی وارسته دید، او کاسب است، یک بازاری تمام عیار که خوب می داند دارد چه می کند. نباید پژواک صدای او شد، نباید بر دامنه ی موجی که او به پا می کند، افزود!
ترامپ، هر بار ماهی خود را صید می کند؛ او با رقص آب جو و شمشیر، منابع برادری را به غارت می برد و با عربده های مستانه اش، برادر دیگر را در تنگنا قرار می دهد!
سخنرانی ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل، بار دیگر به این ادعا جان بخشید که این شخصیت پیچیده، در قالب راهبرد مقابله با ایران، تاکتیکهای منحصر به فرد خود را دارد. این سخنرانی نشان داد آمریکاییها به خوبی از مناسبات اقتصادی ایران و وضعیت بازار آن آگاهند. آنها با دقت بسیار، اقتصاد ما را رصد می کنند. باید به این دشمن زیرک تبریک گفت و در هر مواجهه ای نکته ای از آن رویارویی دریافت و قوی تر شد.
لازم است نگارنده به مسئولان گوشزد کند که گرچه قفل کردن طولانی مدت روی هدف عاقلانه نیست، امّا آنان اقتصاد ما را هدف گرفته اند، روی آن قفل کرده اند و هر از چندگاهی موشکی پرتاب می کنند، شاید در این خیالند که کار را یکسره کنند!
آنها می خواهند ما بمیریم اما نمی خواهند قهرمانانه بر بال اسطوره به پایان سلام کنیم. آنها می خواهند در احتضار بمانیم و ذره ذره آب شویم و در بستر، خفت بار بمیریم. این راهبرد آمریکاییهاست که در قالب آن عمل می کنند، اما در لابه لای این بلند نظری، تاکتیکهایی هم دارند.
جای هیچ تردیدی نیست که آنها با ایجاد انفجار مقطعی در دریای با ثبات و آرام امّا بیمار اقتصاد ما، ماهی های خود را صید می کنند، حال سؤال این است که چرا ما به گسترش دامنه امواج این انفجارهای مقطعی، دامن می زنیم؟
کافی ست کمی تأمل کنیم؛ در لحظه هایی که اقتصاد ما آهسته آهسته دارد از احتضار خارج می شود، آنها بناگه شوکی وارد می کنند، البته شوکی که محتضر را سر جایش بخواباند!
عجب فیلمنامه ی جالبی!
کردها آرمان خود یعنی کردستان را به زبان می آورند؛ دوستان وطنی، یکی پس از دیگری اظهار فضل می کنند، یکی می گوید همه ی کشورهای منطقه تکه تکه می شوند، دیگری می گوید مرزهایمان را می بندیم، آن یکی می گوید ضربۀ شصتی محکم به کردها نشان می دهیم، هر کسی به وسع خود اظهار وجود می کند، بی آنکه بسنجد چقدر این حرفها برایمان هزینه دارد!
حالا نوبت رسانه هاست، آنها دست به کار می شوند؛ تقابل فارسی_ کردی برجسته می شود، در دلهای مردمان کرد، نسبت به ایرانیها "نظام سیاسی ایران" نفرت و خشم خفته می نشیند، نفرتی که قرار است جایگزین عزتی باشد که مدافعان ما با جانفشانی بی مانندشان در منطقه در دلهای اهالی آن کاشته اند.
باز هم پای بنگاه های رسانه ای به میان می آید؛ ایرانیها تا به حال یک کشته هم در مقابله با داعش نداده اند؛ همه تلفات مربوط به منازعاتی ست که با معارضان دارند؛
و باز هم شایعه، و باز هم شک و دو دلی و تردید!
کار تقریبا تمام است، القا به ثمر نشسته است، داعش دست پرورده ایرانی هاست! ، فارسها با خواست ملتهای منطقه در تقابل اند؛ در جامعه شایعه ای در حال فربه شدن است، مرحله تکه تکه شدن منطقه شروع شده است!
خبر درگیری لفظی دکتر صالحی و وزیر انرژی آمریکا مخابره می شود
سرمایه درجا سکته می زند
حالا نوبت ترامپ و نتانیاهوست که کار را تمام کنند
ترامپ عربده می کشد، در دوربین زل می زند و دروغ می گوید و آنقدر راست و دروغ را به هم می بافد که باورپذیر باشد، نتانیاهو ولوله می کند، سیاستمداران غربی احساس خطر را برجسته می کنند، حرفهای ترامپ خطرناک است، او گانگستر است، هیولایی در راه است، هیتلر بازگشته است!
تجمع گروه اندکی از ایرانیها روبروی سازمان ملل رسانه ای شده و تأخیر پرداخت حقوق کارگران بی نوا و سرکوب آنها توسط یگان ویژه، پژواک حرفهای ترامپ می شود.
حالا همۀ چشمها به دکتر روحانی دوخته شده است، شاید عصایی در کار باشد و باطل السحری خدعۀ حیله گران را باطل کند؛ رئیس جمهور روحانی وارد عمل می شود، اینبار در کسوت یک فیلسوف و دانشمند سیاسی ادیبانه از سعدی و حافظ و مولوی سخن می گوید، پادزهری که اگر غفلت و گل به خودی دوستان در داخل نمی بود، می توانست اثر زهر آنان را به طور کامل برطرف کند!
دوربین سیما به راه می افتد، مردم دارند می گویند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند! ؛ حالا نوبت شبکه های اجتماعی ست، هجمه ای از شاخ و شانه کشیدنها شروع می شود؛ "به اصطلاح کارشناسها" یکی پس از دیگری سر و کله شان پیدا می شود، شبکۀ خبر تحلیل می کند، ترامپ و عربده هایش می شود محور! ؛ روحانی و ادبش می شود حاشیه و واکنش!
افاضات شروع می شود، جا داشت روحانی مقابل به مثل می کرد!
اینجاست که تردید سرمایه، دو چندان می شود؛ « بگذار ببینیم چه می شود» ؛ این پیامی ست که سرمایه منتشر می کند، آمریکاییها پیام را دریافت می کنند، شُک به اقتصاد وارد شده است، این پیکر نحیف در احتضار و انتظار می ماند.
آمریکاییها کار خودشان را کرده اند؛ پیام از ایران دریافت شد.
صحنه کمی آرام می شود، تیلرسون خبر از ملاقات با ظریف می دهد؛ از آمریکا خبر می رسد؛ ترامپ درباره برجام تصمیمش را گرفته است، امّا گفته است هر وقت صلاح بدانم خودم می گویم!
همین که داشت اقتصاد کمی به هوش می آمد، با این تاکتیک، سرمایه بیش از پیش در شک و دودلی فرو می رود و اینگونه بهرۀ ما را از برجام تقلیل می دهند و چنین؛ ما خودمان با خودمان چنین می کنیم!
ترامپ هیولا نیست، او هیتلر هم نیست؛ ترامپ حقیقت آمریکاست، گرگی که برای مدّتی در لباس گوسفند لبخند می زد و حالا تصمیم گرفته است جامۀ تن برون کند؛ شاید قرار است مشت آهنین دستکش مخملی را پاره کند؛ قدرت عریانی که اقتضای این قسمت سریال خاورمیانۀ جدید است!
در این آشوب؛ چرا ما در عمل، با هم نیستیم؟
بعد هم می نشینیم، شکستهایمان را توجیه می کنیم و دلیل می تراشیم و با قهرمان سازیها، زخمهای دل خود، مداوا می کنیم.
براستی، آیا روحانی تنها نیست؟
قسمت بعدی این سریال پرماجرا چیست؟
ترامپ را چگونه باید مهار کرد؟
ایام بکام
ارادتمند – مصطفی