حکایت - دیپلمات نامه - میرشکاک
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۵۳ ق.ظ
چنان شنودم که به روزگار سلطنت تلیتوس ، ویژه کاران به نزد بزرگان شکایت بردند که کار توسعه پیش نمی رود .
تلیتوس سبب پرسید ، گفتند موانع بسیار در راه است و از آن میان یکی کثرت روستائیان است و دیگری ازدحام روافض و سه دیگر ، بسیاری درختان در برخی نواحی .
تلیتوس فرمان داد تا روستائیان را با زور سیلی و قفا و اُردنگی به شهرها کوچ دهند و بر قیمت ارزاق بیافزایند تا غیرت از روافض منقطق شود و بیش مزاحمت ایجاد نکنند و امّا درختان چون بوی و خوی روستائیان گرفته و مانع توسعه و حاجب مدرنیته اند ، باید که در این سرزمین نمانند .
گویند درختان آن سامان به پای خود به روم و فرنگ کوچیدند و کار توسعه از آن پس چندان رونق گرفت که مردم به جای سیب و امرود ، آچار سگدست و کاسه نمد سوخته خوردندی و به جای گاو و گوسفند ، گیربکس و دیفرنسیال به چراگاه بردندی .
۹۳/۰۱/۰۹