حکمت 10
دوشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۶ ب.ظ
هارون الرشید، بر (ثمامة بن ابرش ) که از دانشمندان بود - خشم گرفت و او را به (یاسر) خادم خویش سپرد، یاسر نیز از او مراقبت می کرد .
روزی ، یاسر، این آیه می خواند: (ویل للمکذبین ) و حرف (ذال ) را به فتح می خواند.
ثمامه او را گفت : (مکذبین ) پیامبرانند . و خادم او را گفت : مردم می گفتند که تو بی دینی و من باور نمی داشتم .
اینک ! پیامبران را دشنام می دهی ؟ و او را رها کرد و از وی دور شد .
پس از چندی هارون از ثمامه خشنود شد و او را به مجلس خود پذیرفت روزی در حین صحبت از او پرسید: سخت ترین چیزها کدامست ؟
و ثمامه گفت : دانایی که نادان بر او فرمانروایی کند .
"کشکول"
۹۳/۰۷/۲۱