نماز عشق
چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۰۷ ب.ظ
اگر نه روی دل اندر برابرت دارم
من این نماز ، حساب نماز نشمارم
ز عشق روی تو ، من رو به قبله آوردم
وگر نه من ز نماز و ز قبله بیزارم
مرا غرض ز نماز آن بوَد که پنهانی
حدیث درد فراق تو ، با تو بگذارم
وگر نَه این چه نمازی بود که من با تو
نشسته روی به محراب و دل به بازارم ؟
نماز کن _ به صفت ، چون فرشته ماند و من
هنوز در صفت دیو و دد گرفتارم
کسیکه جامه به سگ برزند ، نمازی نیست
نماز من به چه ارزد ؟ که در بغل دارم
از این نماز ریائی ، چنان خجل شده ام
که در برابر رویت ، نظر نمیآرم
( شمس تبریزی ، مولانا )
۹۳/۰۱/۰۶