قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۱۵ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

در عهد امیرالمومنین معتصم، جماعتی مردمان از شهر چاچ محضری آوردند که « ما از بی آبی در این شهر برنجیم، و جویی می باید که بکند تا این شهر را از آن آب باشد و ما را طاقت آن نیست. اگر امیرالمومنین فرمان دهد تا اهل خراسان و ماوراء النهر، ما را در آن یاری کنند تا بدان سبب ما را آبی و بدان آب نانی بدست آید، از کرم حضرت خلافت بدیع و بعید نبود.» 
فرمود که «چند مال باید تا آن جوی راست شود؟»
گفتند: «دو هزار هزار درم» 
امیرالمومنین فرمود که بدیشان دهند، و آن مال را از خزانه بدادند، و آن جماعت هرگز آن گمان نبرده بودند که آن چندین مال از خزانه بدیشان رسد. 
و ایشان برفتند و در چاچ آن جوی بکندند و تا امروز آن جوی باقی است و آن خیر قایم، و ثواب آن به روح مبارک امیرالمومنین متّصل. 
و در سال دویست و بیست و هفت، در ماه محرّم امیرالمومنین حجامت کرد و همان روزش تب گرفت و رنجوری در پیوست و بعد از هژده روز به جوار رحمت ایزدی انتقال کرد و مدت حیات او چهل و هشت سال بود و هشت سال و هشت ماه خلافت راند و هشتم خلیفه بود از خلفای بنی عباس (رض) { و بدین سبب او را مثمّن خواندند } 
بگذشت چو باد زود از این عالم خاک/ وز ملک بجز دست تهی هیچ نبرد 
---
جوامع الحکایات، تاریخ اسلام، سدیدالدین محمد عوفی، ص 300، خلفای بنی العباس

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۷
مصطفی امینی

مسجد بود ...

تازه به خانه رسیده ...

دوان دوان آمد پیش من

- مصطفی مصطفی مرجع تقلیدت کیه؟ زود باش چندتا از مرجع ها رو برام بگو

-- چیه آجی؟ چی شده باز؟

- همین الآن حاج آقا گفت هر کی مرجع تقلید نداره، همه چیش باطله، هیچ چیش قبول نیست

-- حاج آقا شکر خوردند

- شکر خوردند یعنی چی داداش، زود باش بگو مرجعت کیه، منم میخوام ازش تقلید کنم

-- آجی من مرجع ندارم

- هیییییییییییی! وای! مرجع نداری، خدا می بردت جهنّم، هیچیت قبول نیست، حاج آقا همین حالا گفت، به خدا راست می گم

--آجی جان، گفتم که مگه همین حالا حاج آقا چایی با شکر نخوردند

- من نمی دونم، زود باش چند تا مرجع بگو به من، حاج آقا گفت بریم از شیرازی تقلید کنیم، شیرازی کیه دیگه، زود باش ببینم

-- آجی جان، صبر کن بزرگ تر بشی، بیشتر درس بخونی، بری دانشگاه، اونوقت بهت میگم از کی تقلید کنی

- اِ ، آره جون خودت، میخوای منو گول بزنی، خودت جهنّمی شدی حالا زورت میاد من بهشتی بشم، فکر کردی، زود باش بگو ببینم

***
پ.ن1: دلم نمیاد به این زودی ها آلوده ی قواعد بشه، با صفا و بی ریا با خداش عبادت میکنه، خیلی زوده برای این چیزها ... 
پ.ن2: ول کن نبود، چند تا رو براش گفتم 

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۲
مصطفی امینی

دلم ز عشوه ی ترسا مثال صنعان است
هزار سجده ی عابد، فدای جانان است
چو شیخ، خواب شفا در سکوت ما دیده 
سکوت می کنم امّا دلم پریشان است.

(مصطفی امینی)

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۷
مصطفی امینی

در زمانی که «نوری سعید» بر عراق حکومت داشت، یکی از نمایندگان مجلس عراق که شیعه بود و از بستگان مرحوم امینی به شمار می آمد، خدمت ایشان آمده بود. 
مرحوم آیت الله امینی از او پرسیده بود: 
شما وکلا این علم لدنی را از کجا آورده اید؟ ما در کارهای علمی خودمان برای اظهار نظر در هر موردی احتیاج به مطالعه و صرف وقت و بررسی و دقت نظر داریم، امّا چگونه است که شما وکلا این لایحه های سیاسی مهم را که به مجلس می آورند در عرض دو سه ساعت، تصویب یا رد می کنید؟ 
نماینده با خنده جواب داده بود: موضوع خیلی ساده است. ما صبح که به مجلس می رویم، اصلا نمی دانیم چه مسئله ای قرار است مطرح شود. اول وقت یک نماینده از جانب نوری سعید به مجلس می آید، خطاب به عده ای از وکلا می گوید: قل نعم، شما بگویید آری. 
به گروهی دیگر می گوید: قل لا، شما بگویید نه! 
به این ترتیب معلوم می شود که چه کسانی باید در موافقت با لایحه صحبت کنند و چه کسانی در مخالفت با آن. 
بعد هم که لایحه به مجلس آورده می شود، تازه از محتوایش باخبر می شویم و طبق یک دستور با یک قیام و قعود، نسبت به آن تصمیم می گیریم. 
"وضع در همه ی کشورها و حکومتها، تقریبا به همین صورت است، و این فقط در ایران اسلامی است که نمایندگان واقعی مردم با برخورداری از آگاهیهای اجتماعی و معیارهای مکتبی و استقلال رأی، در امر قانون گذاری تصمیم می گیرند." 
---
پ.ن : 
1- پیرامون انقلاب اسلامی، ص 164-165
2- حکایت ها و هدایت ها در آثار استاد شهید مرتضی مطهری، ص 292-293
3- نوری سعید، نخست وزیر غرب گرای عراقی

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۵
مصطفی امینی

الهی! 
هر چه مرا از دنیا نصیب است، به کافران ده! 
و آنچه مرا از عقبی نصیب است، به مؤمنان ده! 
مرا در این جهان، یاد و نام تو بس! 
و در آن جهان، دیدار و سلام تو بس! 
(خواجه عبدالله)

۳۰ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۱
مصطفی امینی

در صفحه ی شطرنج سیاست، شاه هم که باشی، بخواهی یا نخواهی، مهره ای!

به سیاست ها و سیاستمداران آمریکایی باید احترام گذاشت؛ آنان آموخته اند برتریشان را در عمل، نشان دهند و نه در شعار. 
---
نیمه ی پر لیوان، آنکه، نفت محدوده ی 50 دلاری و کمتر از آن، شانس یک توافق هسته ای (برد- برد) نه چندان پایدار را افزایش می دهد. 
اوباما به این برگ برنده دست کم تا انتخابات آتی که از منظر عقلا، رقابتی کاملا زنانه خواهد بود، نیازمند است. 
رئیس جمهور روحانی نیز، برای همراه نمودن بیشتر مجلس با خود از طریق چینش مطلوب کرسی ها (احتمالا بیشتر مجلسی تخصصی و کمتر سیاسی)، کنش عقلانی با محوریت مسئله ی هسته ای را، همچنان در دستور کار خود، نگه خواهد داشت.
---
خوش بینانه آنکه، علیرغم دشوار شدن شرایط در ماه های آتی، سال پیش رو سال موفقی خواهد بود. 
سیاستمداران ایرانی، باید با تمهیدات مبتکرانه، تصور امکان سرنگونی نظام سیاسی ایران را، در ماه های آتی و با توجّه به ناگواری شرایط، از ذهن رئیس جمهور اوباما و مشاورانش، همچنان دور نگاه دارند.
در غیر اینصورت، نیمه ی خالی لیوان، چشمگیر تر خواهد شد! 
--- 
یادمان باشد که در سالهای اخیر، تا کنون، قریب به 80 درصد وقایع در منطقه و جهان، مطابق منویّات سرکرده ها، بوقوع پیوسته است. 
اقتدارهای منطقه ای که یادتان هست، حالا آشفتگی و ناامنی سرمایه گذاری را بنگرید! 
بحران اقتصادی که یادتان هست؛ حالا پادشاهی دلار را مد نظر قرار دهید!
سکون اقتصادی و حرکت سرمایه که یادتان هست؛ حالا ذوق زدگی سرمایه ها برای حضور در بازارهای اروپایی و آمریکایی را در نظر بگیرید!
حرکت در حال توسعه ای ها به سمت صنایع ملّی نوظهور را که یادتان هست؛ حالا نابودی این صنایع در عصر جهانی شدن و تبدیل این موقعیت ها، به بازارهای مصرف و سرزمین های هدف را در نظر بگیرید!
پر واضح است که علیرغم هیاهوها، دیگران در موضع انفعالی محض قرار دارند! 
روسیه نیز احتمالا به زودی کوتاه بیاید، سابقه اش گواه این مسئله است، شاید چرخشی به سمت عربستان و ترکیه در منطقه و لبخندی پشت پرده به ایالات متّحده! 
و... 
---
ایران باید بیش از پیش خودش را آماده کند! 
مهره های منطقه ای، دل خوشی از سربازهای های ایرانی ندارند! 
وزیر باید همچنان به ترمیم چهره بپردازد. 
سربازان را همچنان باید در میدان نگاه داشت، کمک کنید تا سربازان قلعه شوند، یا فیل، یا اسب، امّا آنان را هرگز ترغیب به وزیر شدن نکنید، دستشان ییش از حد باز بشود، خراب می کنند.
حالا هنر این است که هوشمندانه و با تمهیدی همچون (راز سر به مهر) و با تداوم دیپلماسی خنده، بازی را به هم زد (نه مهره ها را به هم زد بلکه شاخ به شاخ شدن ها را تغییر موضع داد) ، لیکن ریسک آن بالاست، توصیه نمی شود. اگر ابزارش را به دست آوردید، در به هم زدن بازی، لحظه ای درنگ نکنید. یادتان باشد، هیاهو و جنجال نکنید. آرام. با خنده و محترمانه. خیلی با کلاس. از این بازی، بوی کیش و مات به مشام می رسد مراقب باشید.
به جامعه ی مدنی، بدبینانه و متوهمانه نگاه نکنید. آنها می توانند نیروهای کمکی خوبی باشند. تنفس بیشتر آنها، تجویز می شود. تنگ نظری نکنید. 
---
آیا شما نیز موافقید که غول های جهانی، بازی گردان تحولات جهانی هستند؟ 
دست های پشت پرده ای که عروسک ها را مطابق میلشان می گردانند! 
---
آری؛ در صفحه ی شطرنج سیاست، شاه هم که باشی، بخواهی یا نخواهی، مهره ای!
خیلی که تلاش کنی، می شوی شطرنج باز، مهره گردان، پشت پرده! 
به شدت نیز موافقم که هنر این است که باشگاه شطرنج ایجاد کنی، کارخانه ی مهره سازی تأسیس کنی و قواعد بازی را وضع کنی! 
از منظر من نیز، نه مهره ها و نه بازیکنان، بلکه باشگاه دارانِ خودکفایند که شایسته ی تمجید و احترامند

۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۷:۰۲
مصطفی امینی

تا بود زلف تو اسباب پریشانی ما
رو به سامان ننهد بی سر و سامانی ما

نه تو رحم آوری و نی اجل آید ما را
از دل سخت تو فریاد و گران جانی ما

دید هر کس رخ تو واله و حیران تو شد
نه همین حسن تو شد باعث حیرانی ما

ز آستین اشک بیفزود و ز دامان بگذشت
آه از این سیل که دارد سر ویرانی ما

همچو خورشید عیان است که در ملک جهان
مهوشی نیست چو دلدار صفاهانی ما

کافری سخت شد از سستی ما در ره دین
سبب رونق کفر است مسلمانی ما

روز محشر چو سر از خاک لحد برداریم
نام نیکوی تو نقش است به پیشانی ما

نبرد صرفه یقین روز جزا ای زاهد
زهد فاش تو ز می خوردن پنهانی ما

ما "صغیر" از پی زاهد سوی مسجد نرویم
مسجد ارزانی او، میکده ارزانی ما

(استاد صغیر اصفهانی)

۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۶:۵۹
مصطفی امینی