قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۱۸ مطلب با موضوع «کشکول» ثبت شده است

دشمن، چون به تو نیازمند باشد، دوستدار بقای توست و دوست چون از تو بی نیاز شود، مرگ تو بر او آسان می گردد. و نیز گفته اند، هر مودتی که طمع آنرا گره زند، نومیدی، آنرا از هم بگسلد.

"کشکول" 

۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۳:۴۹
مصطفی امینی

هارون الرشید، بر (ثمامة بن ابرش ) که از دانشمندان بود - خشم گرفت و او را به (یاسر) خادم خویش سپرد، یاسر نیز از او مراقبت می کرد . 
روزی ، یاسر، این آیه می خواند: (ویل للمکذبین ) و حرف (ذال ) را به فتح می خواند.
ثمامه او را گفت : (مکذبین ) پیامبرانند . و خادم او را گفت : مردم می گفتند که تو بی دینی و من باور نمی داشتم . 
اینک ! پیامبران را دشنام می دهی ؟ و او را رها کرد و از وی دور شد . 
پس از چندی هارون از ثمامه خشنود شد و او را به مجلس خود پذیرفت روزی در حین صحبت از او پرسید: سخت ترین چیزها کدامست ؟
و ثمامه گفت : دانایی که نادان بر او فرمانروایی کند .

"کشکول"

۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۹:۴۶
مصطفی امینی

(وجیه ابوبکر) - معروف به (ابن الدهان نحوی واسطی)، مردی نابینا بود. 
او از فقیهان حنبلی مذهب بود. سپس حنفی شد و چون سمت تدریس در نظامیه یافت و شرط واقف آن بود که در آنجا تنها، شافی مذهبان درس گویند، شافعی شد!
"کشکول"

۱۲ مهر ۹۳ ، ۰۸:۵۳
مصطفی امینی

یکی از زاهدان خواست همسر خویش را طلاق دهد. 
او را گفتند: عیب او چیست؟ 
و او گفت: کسی هست که عیب زن خویش گوید؟ 
چون او را طلاق گفت و با دیگری همسر شد، گفتند: اکنون بگوی!
گفت: او زن دیگری است و مرا با او کاری نیست.
"کشکول"

۱۲ مهر ۹۳ ، ۰۸:۵۱
مصطفی امینی

مردی، افلاطون را گفت: زن گیرم؟ یا نه؟ 
گفت: هر چه کنی، ترا پشیمانی آرد!

۱۵ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۵۷
مصطفی امینی

ظریفی، زنی ادیب را در بغداد دوست می داشت. نامه ای به او نوشت و از وی اجازه خواست تا به زیارتش رود. و در پایان نامه نوشت خدا، من و تو را از لغزش باز دارد! 
و زن در پاسخ او نوشت: ای سلیم! اگر دعای تو پذیرفته شود، پس از دیدن من چه بهره ای خواهی برد؟ 

۱۴ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۵۵
مصطفی امینی

بزرگی گفته است: ( عزلت ) بدون ( عین ) علم، ( زلت ) یعنی لغزش است و بدون ( زاء ) زهد، ( علت )، ( یعنی بیماری ) است.

۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۴۳
مصطفی امینی