قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۱۸ مطلب با موضوع «کشکول» ثبت شده است

در بیست و پنجمین باب ( ربیع الابرار ) آمده است که عربی نماز خویش، سبک می گزارد. 
علی (ع)، به تازیانه بر او ایستاد و گفت: بار دیگر بخوان! 
چون نماز به آخر برد، او را گفت: این بهتر بود یا نماز نخستین؟ 
گفت: نخستین، چه آن، از آنِ خدا بود و این، از آن تازیانه!

۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۵۳
مصطفی امینی

حکیمی گفت: همچنان که تعادل مزاج آدمی بر اثر کفایت عنصرهای چهارگانه حاصل می شود، نظام دنیا نیز که به حیات آخرت می انجامد، به حصول نمی پیوندد مگر به هماهنگی چهار گروه از مردم، که همچون عناصر چهارگانه، در نظم دادن آدمیان می کوشند. 
نخست: صاحبان دانش و معرفت ، که سبب استواری دنیا و دینند و همانند آبند در عناصر دیگر. دوم: جنگاوران و سپاهیانند، که همانند آتشند در طبایع. سوم: بازرگانان و پیشه ورانند که فراهم آورندگان اسباب زندگی مردمند و همانند هوا اند. و چهارم: کشاورزانند که روزی مردم را فراهم می آورند و همچون زمینند. 
و همچنان که اگر یکی از عناصر فزونی گیرد و از حد خویش درگذرد، فساد به احوال مزاج راه می یابد، هر یک از این گروه ها نیز چون فزونی گیرند، احوال جامعه چنین خواهد شد!

۱۱ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۵۱
مصطفی امینی

ابوالعیناء گفت: قاصد پادشاه روم، به دربار متوکّل آمد. روزی با او نشستم و شراب آوردند. 
او مرا گفت: از چه روست که در کتاب شما مسلمانان، باده و گوشت خوک حرام است، یکی را می خورید و دیگری را نه؟ 
و او را گفتم: امّا، من شراب نمی نوشم، از کسی بپرس که می نوشد. 
و قاصد گفت: چون گوشت خوک بر شما حرام شد، جایگزینی بهتر از آن یافتید، و آن، گوشت پرندگان و گوسفند است و امّا شراب را چیزی نیافتید که همانند آن باشد. از این رو، به نهی آن گردن ننهاده اید. 
ابوالعیناء گفت: شرمسار شدم و ندانستم که او را چه گویم.

۱۸ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۴۶
مصطفی امینی

زاهدی، پیرزن آسیابان را گفت: گندم مرا آرد کن! وگرنه به دعا خواهم که خرت سنگ شود. 
زن گفت: خر رها کن! و دعا کن! تا گندمت، آرد شود.

۱۳ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۴۴
مصطفی امینی