قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته

هر آنچه عنایتی بوده است و امانتی ، دلنوشته ای و حکایتی ، شعری و شماتتی ، بیان می گردد بی هیچ مزد و منّتی

قلم شکسته
مصطفی امینی «بیدار»

مالک و مدیرعامل هلدینگ بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول:
1- آژانس خبری بین المللی ایصال نیوز
2- ماهنامه اقتصادی سیاسی نهضت
3- آژانس خبری محلی نجف آباد نگار

مالک و مدیرعامل شرکت‌های:
1- بهساز قامتان بیدار
2- جوانه سبز رها
3- آسمان خراشان بیدار
4- داده کاوان ژرف اندیش
5- مرکز کارآفرینی و شتابدهنده بیدار
6- مرکز فنی ارتوپدی بیدار

صاحب امتیاز و مدیرمسئول انتشارات قلم شکسته
صاحب امتیاز و مدیرمسئول کانون آگهی و تبلیغات ارمغان نو

کارآفرین و فعال اقتصادی بخش خصوصی
شاعر، نویسنده و مترجم
یک علامه ای در ابتدای مسیر زندگی

دانشجو و دانش آموخته در رشته های
1- جامعه شناسی
2-روانشناسی
3- روزنامه نگاری
4- مطالعات فرهنگی و رسانه
5-حقوق

ایمیل: mostafaamini1990@gmail.com
نویسندگان

۷ مطلب با موضوع «اقتصادی» ثبت شده است

یادداشتی کوتاه و قابل تأمل دربارۀ آنچه که ترامپ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بر زبان راند

به قلم مصطفی امینی 

نباید ترامپ را در کسوت یک اندیشمند سیاسی یا یک فرزانه ی وارسته دید، او کاسب است، یک بازاری تمام عیار که خوب می داند دارد چه می کند. نباید پژواک صدای او شد، نباید بر دامنه ی موجی که او به پا می کند، افزود!

ترامپ، هر بار ماهی خود را صید می کند؛ او با رقص آب جو و شمشیر، منابع برادری را به غارت می برد و با عربده های مستانه اش، برادر دیگر را در تنگنا قرار می دهد!  

۳۰ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۰
مصطفی امینی

به قلم مصطفی امینی 

اگر غفلت شود، احساس نا امنی، توسعه را با چالشهای فراوان مواجه می کند.  

انسان عصر مصرف انبوه، بسان غریبه ای است که در دو راهی زندگی، دچار سردرگمی شده است و به واسطۀ فرو رفتن در روزمرّه گیها، ناتوان از درک جزئیات، با فرار از واقعیتها، سعی در سرگرم کردن خود دارد و به دلیل محدودیت در دانش و آگاهی در چالشهای زندگی دچار مشکلات فراوان شده است.

سابقه زیست انسان در این کرۀ خاکی مملوء است از تلاش برای ایجاد و تثبیت امنیت تا بتواند مصون از هرگونه تعرض و تهدید، به امیال و آرزوهایش دست یابد و آنچه را که پیشرفت نامیده است، متعلق به خود کند؛ چنین است که فعلیت استعدادهای متکثر و متنوع آحاد یک جامعه، در سایۀ امنیت تحقق خواهد یافت، امنیتی که انگیزه بخش است و فقدان آن، زمینۀ بروز چالشهای متعددی را برای زندگی اجتماعی فراهم می کند.

در این میان، آنچه که اهمیتی فراوانتر از مفهوم امنیت دارد، مفهوم احساس امنیت است، به سخن دیگر؛ احساس نا امنی در جامعه ای به ظاهر امن و با ثبات، آثار و پیامدهای مخرّبی دارد که تبعات آن کمتر از توان تخریبی انفجار یک بمب در میدانی پر رفت و آمد در مرکز شهر نیست، فلذا می توان گفت که احساس نا امنی، کیفیت زندگی و بهره وری اقتصادی و اجتماعی یک جامعه را دچار چالش می کند و ترس از نا امنی، نه تنها تأثیرات روانشناختی گسترده ای به دنبال دارد و هزینه های درمانی یک جامعه را افزایش می دهد بلکه مناسبات اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده و اعتماد و امید را به نابودی می کشاند.

آنچه که احساس امنیت نامیده می شود، همان بُعد ذهنی امنیت است که در کنار بُعد عینی امنیت، نهادهای متعددی را در یک نظام اجتماعی به خود مشغول می کند؛ احساس امنیت از این منظر عبارت است از احساس مصونیت از خطر، احساسی که آرامش جسمی و روحی آدمی را تضمین می کند؛ بر این اساس، فردی که در جامعه احساس امنیت نکند، فردی نا امن و نا متعادل است که هراس بیرونی و درونی، سلامت او را مختل می کند.

۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۸
مصطفی امینی

باید بدانیم در ذهن زنان جوان و تحصیل کردۀ ایرانی چه غوغایی ست، آنان نیمی از دانشجویان این کشور اند؛ این جمله، پاسخی ست که "هابرماس" در جواب سؤال از سرنوشت و آیندۀ ایران می دهد، براستی زنان اصفهانی تغییرات گسترده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استان را رقم می زنند؟

چند روزی ست که نتایج اولیۀ سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 منتشر شده است. از جمعیت پنج میلیون و 120 هزار و 850 نفری استان، نزدیک به نیمی از آن، یعنی حدود دو میلیون و 521 هزار و 373 نفر را زنان اصفهانی تشکیل می دهند، زنانی که تنها نزدیک به 200 هزار نفر از آنان ساکن مناطق روستایی استان می باشند. به سخن دیگر، زنان اصفهانی، خواسته یا ناخواسته، زیست شهری را به زندگی روستایی ترجیح داده اند.

نیازمندیهای روزنامه، شبه خبرگزاریها و سایتهای استان را که ورق زنیم، مملو است از آگهی های جورواجوری که خبر از استخدام کارمند زن می دهند. فراخوانهایی که گاهی به زرق و برقهای متعدد زینت داده می شوند و گاهی به یکی دو عبارت ساده بسنده می کنند، بعضی عناوین درشت و اغراق آمیز دارند و بعضی دیگر، صادقانه، کارمند دفتری استخدام می کنند.

بخش غیر دولتی استان، آکنده است از بانوان ستم دیده ای که برای حقوقی ناچیز امّا حلال، رنج و زحمت بیش از هشت ساعت کار طاقت فرسا را به جان می خرند، نه از بیمه بهره مند اند و نه حقوق مصوّب ادارۀ کار، ماهانه به حسابشان واریز می شود.

"حالا چند ماه کار کن ببینم چکاره ای"، "اوضاعمان که فعلاً خوب نیست، دستمان خالی ست"، "حقوقت باشد برای ماه بعد"، "دو ماه دیگر کار کن، با این سه ماه، یکجا پرداخت می کنیم"  

اینها، فقط و فقط، شرح مختصر افاضاتی ست که بانوان اصفهانی شاغل در بخش خصوصی، بعضاً، سر ماه، از زبان کارفرما، با گوش جان می شنوند، پرداختهای بخش دولتی نیز معوقه های پی در پی دارد، یقیناً بانوان اصفهانی از بیگاری متنفّر اند و ستاندن حقوق خویش را از درگاه الهی مطالبه می کنند. نه اینکه خدای ناکرده، کارفرمای اصفهانی در اندیشۀ معاش حلال نیست، نه، هرگز، بلکه ایشان معتقداند دخل اینروزهای بازار آزاد به خرجش نمی رسد، بازار راکد است و تکان نیز نمی خورد! الله اعلم.

۲۷ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۳۸
مصطفی امینی

آمارها حکایت از توقیف بیش از 80 میلیارد ریال کالای قاچاق در استان، در دو ماه منتهی به سال 1395 دارد. نزدیک به یکصد تن برنج، بیش از هفت میلیارد ریال دوربین خارجی و بیش از پنج میلیارد ریال اسباب بازی در کنار پلمپ انبارهای بزرگ کالاهای قاچاق در بهمن و اسفند سال 1395، فقط و فقط، بخش کوچکی از کشفیاتی ست که متولیان امر مبارزه با قاچاق در نصف جهان ما با آن مواجه شده اند.

همین چند روز پیش بود که رئیس سازمان جمع آوری و فروش املاک تملیکی استان خبر از امحای 10 تن کالای قاچاق به ارزش یک میلیارد ریال در استان را اعلام کرد.

سیاستی که اینروزها در بحث مبارزه با قاچاق کالا و ارز، خود به مسئله ای در امر زدودن سایۀ شوم اقتصاد پنهان بر فراز اقتصاد استان شده است؛ دوده های خاکستری که نفسهای اقتصاد استان را هر چه بیشتر به شماره می اندازد.

۲۴ اسفند ۹۵ ، ۲۲:۲۳
مصطفی امینی

سرنوشت بشر در پیچ و تاب تحولات ژرف اجتماعی به سرمنزلی رهنمون شده است که فردگرایی در عرصۀ زیست و تعاملات اجتماعی و سرمایه سالاری در وادی مبادلات اقتصادی، حاکمیت این انسانی که خواه به جبر طبیعت و خواه بواسطۀ طبع جمع طلبش در مقیاس اجتماعی تکامل یافته را، تحت کنترل خویش گرفته است. در این میان، توسعۀ ابزارهای ارتباطی تعامل بین جوامع را تسهیل نموده و مقدمات عروج انسان به کهکشان نوین ارتباطی را فراهم کرده است. جهان بسان دهکده ای رُخ نموده و جوامع انسانی در هیبت طوایف یک قبیله ظاهر شده اند. تکثر فرهنگی در لابه لای چرخ دنده های انقلاب صنعتی و جهانی شدن دچار بحران شده و امپریالیسم فرهنگی در جهت بسط ارزشهای فرهنگی امپراطوری های مدرن در جوامع هدف می کوشد. غول صنعتی شدن کهن کالبد سرزمینها را در نوردیده و تأسیسات تهی از احساس، جایگزین طبیعت پر احساس کهن شده است. انسان که بواسطۀ ثبات و پایداری سبک پیشین زیستن، خود را صاحب هویّت می دانست امروزه بواسطۀ تغییرات سریع و پی در پی دچار بحران هویّت شده است و به دلیل فشردگی زمان و مکان، مجالی برای یافتن و فهم هویّت خویش نمی یابد. تهفه های تجدد تنوع زیست بوم انسانی را دستخوش تغییر قرار داده و دست و بازوی آدمی، توان خویش به دستگاه آهنین داده است. رقابت مرگبار در کسب سود و حصول به منافع فردی ارزشهای اجتماعی و اخلاقی سنّت را از معنا تهی ساخته و فردیت محض بر اندیشه و آمال انسان عصر مدرن حاکم شده و آینده نگری قربانی سودجویی های مقطعی شده است. میراث کهن اقوام برجای مانده در گذار روزگار که می تواند مرجع مهم خودشناسی آدمی شود مخروبه ای از خروار کاه و گل لقب گرفته است و آسمان خراشهای مدرن از لابه لای خاکبرداری های این میراث کهن سر برون می آورند. کالبد زیستگاه آدمی که سالیان متمادی برخوردار از حیات بومی بود و روحیه بخش و هویت بخش جوامع انسانی می شد در کشاکش عصر صنعتی و فرا صنعتی، به کالبدی نا متناسب و تهی از هویّت و فرهنگ بومی بدل گشت و سردرگمی بافتی، عاقبت بستر زیست آدمی شد؛ سر انجامی که سردرگمی نسلی را سبب شد و هویّت پایدار و با ثبات در کسوت آمال و آرزوی آدمی در آمد.

۲۱ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۴۵
مصطفی امینی

چون، دیده همی فرو ببستم 
در عرض یکی دو لحظه ی کم 
گویی که رهید، ارز و درهم 
از جیب مبارکِ پُر از غم 
تا آمدمی خَرَم دو کالا 
خالی شد و تَه کشید دارا 
گفتم به درون خویش حالا 
کو دوره ی مُفتکی خَری ها 
ای داد از این زمانه ، والا
خالی شده جیبِ مَش ماشالا 
در حال گلایه بودم و شَک 
ناراحت و حالِ نامبارک 
رفتم به درونِ وهن و تردید 
جای شماها ، خالی ، همی بید 
گفتم نکند، سوراخ بوده 
آن جیب مبارکِ ستوده 
گفتم نکند که دزد دانا 
یکهو زده آن جیب توانا 
اینطور ، همی گمان پی هم 
صادر شده بود ، دَرهم از من 
چون لحظه به خود آمدمی حال 
فریاد زد آن بازاری سال 
که ای مشتری دَرهم و برهم 
آماده شده سفارشت هم 
زود باش بده ، پول خریدت 
زآن جیب مبارک حبیبت !

 

ارادتمند - حقیر 

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۶
مصطفی امینی

دوست خوبم آقای اسکندری، سوالی رو فرمودند بدین شرح که: 
با عرض تبریک سال نو خدمت دوستان عزیزم،میخواستم از دوستان بپرسم که به نظرتون مهمترین مشکل اقتصادی ایران چیه وراهکار برطرفکردنش چیه؟
------------------------------------------------------------------------------------
حقیر نیز، از آنجایی که در مملکتی زندگی می کنم که تقریبا به دلیل وفور استعداد ، اهالیش در همه ی زمینه ها صاحب نظر و تئوری اند ( خدا رو شکر ) و بدین جهت بنده نیز، خود به خود یک اقتصاددان برجسته محسوب می شوم  ، پاسخی به شرح زیر، ارائه نمودم که خدمت شما عرض می کنم : 

مهمترین مشکل اینه که در ایران، اقتصادش اصلا اقتصادی نیست، بعبارت دیگه، اقتصادی هست که اقتصاد هست ولی اقتصاد نیست، فی الواقع در اقتصادش شما اقتصاد مشاهده نمی کنید، یعنی اقتصاد می بینید امّا اقتصاد نمی بینید، بخواهم بهتر توضیح دهم، به این شکل می گویم که اقتصاد ایران اقتصادی نیست که اقتصاد خوانده شود، چون اصلا اقتصادی نیست اقتصاد ایران، فلذا چون اصلا اقتصادی نیست که اقتصاد بدونیمش، در نتیجه مهمترین مشکل اقتصادیش هم اقتصادی نیست که وقت شریفمون رو براش مقتصدانه هزینه کنیم

امیدوارم منظورم رو متوجّه شده باشی، خواستم بگویم مهمترین مشکل اقتصاد ایران مثل همین مهملات من، اینه که حرف و تئوری و مقاله و نظریه و راهکار و نظریه پرداز و ساربان ، خیلی خیلی زیاد داره
فکر کنم اول باید یه پالایشی انجام بشه در مواضع و تدابیر و نظریه های بی پشتوانه 
بعد کارهای دیگه هم خود به خود روال مطلوبش رو پیدا می کنه 

--------------------------------------------------------------------------------------
پانوشت: مهمل گویی هم بد نیست ها ، اصلا یه شغلی تاسیس بشه بنام مهملیات، فکر کنم اونوقت من هم از این مشکلات اقتصادی نجات پیدا می کنم 
و این یعنی اینکه چون من مشکلاتم برطرف خواهد شد فلذا مشکل اقتصادی هم در کشور نخواهد بود .
اینجوریاست ! 
با طعصف. 
ارادتمند 
مصطفی

۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۴۳
مصطفی امینی